وضعیت زن مسلمان و نقش وی در اجتماع
اسلام توسعه همه جانبه و در تمامی عرصه ها را مورد تاکید قرار می دهد تا امت اسلامی، امتی «وسط» و امتی «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدنی و شایسته ی عنوان «خَیْر أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» باشد
چنانچه خواسته باشیم یک تعریف عمومی از «توسعه اجتماعی» به دست آوریم می توان گفت مراد از آن: «حرکت آگاهانه و سازمان یافته ی اجتماعی و هماهنگ با ابعاد گوناگون مادی و معنوی به منظور رسیدن به وضع انسانی بهتر است.» در این تعریف چند عنصر نهفته است:
١- هدف انسانی متمایز از اهداف غریزی و کور حیوانی، حرکت یاد شده زمانی این هدفمندی را خواهد داشت که با چشم اندازهای فطرت انسانی ونشانه های آن، هم سویی وهمگونی داشته باشد.
۲- پویایی ارادی در جهت این هدف انسانی که به دلیل در هم آمیزی آگاهی، اراده وخردورزی در این حرکت، با حرکت حیوانی تفاوت بارزی دارد.
٣- هماهنگی، سازماندهی و تناسب تمامی جنبه های مادی و معنوی در چنین حرکتی. این هماهنگی و تعادل شرط اساسی توسعه است. توسعه ای که این عنصر را نادیده گیرد، دچار تورم ورشد غیر طبیعی در یک یا چند جنبه و مردگی وکم رنگی جنبه های دیگر می گردد؛ امری که کل روند حرکت اجتماعی را دچار اختلال، افراط و تفریط و چند پارگی می سازد.
اجتماعی بودن حرکت، بدین معنی که تمامی اجزای سازندهی جامعه باید در این حرکت مشارکت و رشد خود را داشته باشند و نیز بدین معنی است که پیامدهای حاصل از این حرکت باید بر عناصر و عوامل اجتماعی انعکاس یابد. و اگر دید خود را به وسعت جهان اسلام گسترش دهیم، این ابعاد به همان اندازه و به میزان بزرگی توان و نیروهای طبیعی، انسانی، اقتصادی و... آن، گسترش و بزرگی می یابند. پس از این پیش درآمد سعی می کنم سخنم در موارد چهارگانه زیر باشد:
یکم: اسلام و توسعه
دوم: نقش زن در روند توسعه اجتماعی.
سوم: اشاره ای به نشست ها و کنفرانس های سازمان ملل متحد در این باره و مواضع ما نسبت به آنها.
چهارم: نقش سازمانهای غیردولتی (NGOS) در این خصوص.
توسعه از دیدگاه اسلام
اسلام توسعه همه جانبه و در تمامی عرصه ها را مورد تاکید قرار می دهد تا امت اسلامی، امتی «وسط» و امتی «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدنی و شایسته ی عنوان «خیر امة اخرجت للناس» باشد؛ شایان ذکر است که این وظیفه و ماموریت تمدنی، مستلزم بذل بیشترین تلاش ها برای تحقق آن وبه مثابهی واجب کفایی با مسوولیت تمامی امت است. و لزوم حتمی انجام آن از سوی همگان به عنوان یک حقیقت شرعی، بسیار مهم و جدی است. و توسعه در بخش تولید تقریبا مورد اتفاق همهی مذاهب اسلامی وهدفی است که باید با استفاده از ابزارها و وسایلی که اسلام آنها را می پذیرد، تحقق یابد.می توان با توجه به برخورد اسلام با این امر و دستورات رسمی که در این خصوص صادر کرده، این اصل یعنی ضرورت توسعه در تولید را نتیجه گرفت؛ زیباترین فرمان اسلامی در این باره، نامهی مولای متقیان حضرت على (علیه السلام) به محمد بن ابوبکر است، طبق آنچه در نهج البلاغه و «الامالی» شیخ طوسی آمده است:
«ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزکاران بهرهی دنیا و سود آخرت را بردند، چه با اهل دنیا در خوش ترین جاهایی که سکونت داشتند، مشارکت کرده اند و بهترین خوراکی هایی که ممکن بود خورده شود، خوردند؛ از آنچه مردم خوش گذران از دنیا برخوردار شدند آنها هم برخوردار گشتند و..)(2)
این هدف همچنان که در قرآن مجید نیز آمده است، دارای چارچوبی دینی است «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» (3). ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است، حرام مکنید و از حد در مگذرید که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد.
ابزارهای اسلام برای توسعه تولید
ابزارهای فکری
اسلام در مورد توسعه، سفارش زیادی کرده و کرامت وارجمندی انسان را بدان پیوند داده و کار و کوشش را عبادت و کارگر و زحمتکش را که برای روزی خود کار می کند، برتر از عابد دانسته است، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر دست کارگر زحمت کش بوسه زده می فرماید: «به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است.» (4)اسلام عدم بهره برداری از برخی ثروتها و منابع طبیعی را نمی پذیرد و خداوند متعال می گوید: «مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَةٍ وَ لَا سَائِبَةٍ وَ لَا وَصِیلَةٍ وَلَا حَامٍ وَ لَکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ»(5). خداوند درباره "بحیره" و "سائبه" و "وصیله" و "حامی" حکمی نکرده است ولی کافران، بر خدا، دروغ می بندند و بیشترین آنان بی خردند. "بحیره" شتری را گویند که بچه پنجم خود را می زایید و این پنجمین نر بود؛ به علامت، گوشش را می شکافتند و آزادش می کردند تا هر جای که خواهد برود و بچرد. "سائبه" ماده شتری بود که برای بازگشتن مسافر یا شفای بیمار نذر می کردند و چون نذر برآورده می شد ماده شتر را آزاد می کردند تا به هر جای که خواهد برود و بچرخد. "وصیله" نیز ماده شتری بود که پس از زاییدن دو بچه ماده، گوشش را می بریدند و آزادش می کردند. "حامی" شتر نری بود که چند بار از او برای آبستن کردن ماده شتران سود برده بودند و این شتر را نیز از بار کشیدن و سواری دادن معاف می کردند. (به نقل از قران مجید با ترجمه دکتر عبدالمحمد ایتی.)
و نیز خداوند متعال می فرماید:«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ». (6) اوست که زمین را رام شما گردانید پس بر روی آن سیر کنید و از رزق خدا بخورید چون از قبر بیرون آیید به سوی او می روید. اسلام، هزینه های تولیدی را بر هزینه های مصرفی، ترجیح داده است؛ در این مورد، احادیث وروایاتی وارد شده که از فروش زمین و خانه و صرف پول آن در خرید کالای مصرفی، نهی کرده اند.(7)
ابزارهای تشریعی
ابزارهای تشریعی؛ که ذیلا به برخی احکام تشریعی اسلام در این مورد اشاره می شود:1- در صورتی که زمین بدون استفاده بماند و آسیب ببیند، مصادره می گردد.
۲- ممانعت اسلام از "عدم بهره برداری بی دلیل" از مراتع و انحصاری کردن آن.
٣- کسانی که کار احیای یک منبع طبیعی را آغاز می کنند نباید بهره برداری از آن را متوقف کنند و گرنه، حق بهره برداری آنها، باز ستانده می شود.
٤- به ولی امر (حاکم) اجازه داده نمی شود بیش از توان بهره برداری "منبع طبیعی" در تیول کسی قرار دهد. (8)
٥- کسب درآمد بدون زحمت و کار از جمله اجاره کردن [خانه، زمین و...] به مبلغی و اجاره داده همان (ملک) به مبلغی بیشتر، حرام شده است.(9)
6- بهره ربایی حرام گردیده و این خود متضمن دو دستاورد برای تولید است:
دستاورد اول: پایان بخشیدن به رقابت تلخ میان بخش بازرگانی و صنعت. زیرا رباخواران سرمایه داران معمولا مترصد نیازمندی سرمایه گذاران به پول برای بالا بردن نرخ بهره هستند و برعکس سرمایه گذاران نیز مترصد کاهش نرخ بهره برای تقاضای سرمایه (پول) بیشتری از سرمایه داران هستند؛ ولی هنگامی که ربا حذف شود سرمایه داران خود تبدیل به سرمایه گذاران در بخش صنعت و مشارکت در سرمایه گذاری بر اساس سود حاصله، می شوند.
دستاورد دوم: سرمایه های آزاد شده از گردونه ربا برخلاف زمانی که نظام بهرهی ربایی حاکم باشد در پروژه های بزرگ و بلند مدت، به کار گرفته خواهد شد. زیرا صاحب سرمایه ترجیح می دهد به جای سرمایه گذاری و در واقع وام دهی بلندمدت.
اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمین شده ای را برای خود تأمین کند. حال آنکه وام گیرندگان نیز ترجیح میدهند پروژه های کوتاه مدتی را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دریافتی خود او بهرهی آن را، باز پس دهند. از سوی دیگر آنها تنها به طرحهایی خواهند پرداخت که نسبت به سودآوری آن، مطمئن شده باشند و این خود مانعی بر سر راه توسعه و باعث ایجاد بحران ها و عدم ثبات در زندگی اقتصادی است. حال آنکه به دنبال تبدیل رباخوار به تاجر و سرمایه گذار او نفع خود را در اجرای طرح های اقتصادی می بیند هر چند سود کمتری نصیبش سازد، همچنانکه به نفع خود می بیند که سودهای بدست آمده را نیز در پروژه های تجاری به کار گیرد که خود باعث رونق اقتصادی می گردد.
۷- اسلام قمار و سحر و جادو را تحریم کرده است.
۸- اسلام از طریق وضع عوارض مشخصی، مانع از انباشت پول شده است. کسانی که پول، طلا یا نقره – که در آن زمان دولت اسلامی بر اساس آن فعالیت اقتصادی می کرد - انباشت می کنند باید هرساله مالیاتی (زکات) به میزان ۲/۵ ٪ از اموال خود به بیت المال واریز کنند و این کار آنقدر تکرار می شود که تنها مبلغ بیست دینار (طلا) باقی بماند و بدین ترتیب تمامی اموال به سمت فعالیتهای اقتصادی سوق داده می شوند؛ اسلام با این کار (یعنی با تحریم اندوختن ثروت) موفق به حل مشکل برخاسته از کاهش جریان پول در نظام سرمایه داری گردید.
در توضیح مطلب باید گفت: پول یا نقدینگی، ابزاری برای داد و ستد و "جریان" است و در پی مشکلات ناشی از معادلات پایاپای یعنی مبادله مستقیم کالاها و تولیدات، مطرح گردید. در معاملات پایاپای، کسی پشم میداد و گندم می گرفت. این روند مشکلاتی داشت از جمله اینکه کالای مورد درخواست یکی باید نزد کسی باشد که متقاضی کالای اوست. دیگر مشکل تفاوت قیمت دو کالای مورد معامله و نیز مسئله ارزیابی این اشیاء یا کالاها است. برای برطرف ساختن این مشکلات پول و "نقد" به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش گذاری و ابزار داد و ستد، مطرح گردید ولی بعدها، این ابزار از هدف اصلی خود خارج شد و برای اندوختن، به کار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعویض گندم با پشم، تبدیل به دو عمل مبادله ای گردید و این فرصت را برای صاحب پشم پدید آورد که خرید گندم را به تاخیر اندازد و پول دریافتی را اندوخته کند. سرمایه داری نیز با مطرح کردن سود (یا بهره)، اندوختن پول را تشویق کرد و در نتیجه تعادل تقاضا وعرضهی کلی کالای تولیدی و مصرفی، بر هم خورد حال آنکه در معاملات پایاپای (کالا به کالا)، این تعادل وجود داشت و تولید کننده تنها زمانی تولید می کرد که نیاز به مصرف یا تبدیل آن با کالای مصرفی دیگری داشت. ولی در دورهی پول، تولید کننده برای فروش و اندوختن پول آن، تولید می کند و در نتیجه عرضه ای ایجاد می شود که تقاضایی همراه ندارد که همچنان که گفته شد - باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا می شود. و این اختلال نیز متناسب با افزایش میل به اندوختن پول، بیشتر می گردد و بخشی از ثروت، راکد می ماند.
سرمایه داری با این پیش فرض که فروشنده کالا گرایش یا رغبتی به خود پول ندارد بلکه در پی فروش کالای خود برای دستیابی به (خرید) کالایی است که نیازش را بر آورده سازد - که در این صورت عرضه و تقاضا، متعادل می گردد - وارد فعالیت های اقتصادی شد. او با چنین پیش فرضی غافل از چنین رابطه ای میان مشکلات و انباشت پول بود. ولی پیش فرض مزبور مربوط به دوره پایاپای (و نه دوران حضور پول) است، از اینجاست که تفاوت اسلام و سرمایه داری روشن می گردد.
اسلام با در نظر گرفتن مالیات بر انباشت پول با این انباشت، مبارزه می کند ولی سرمایه داری با در نظر گرفتن بهره، آن را تشویق هم می کند، اسلام ضمن چیرگی بر مهم ترین مشکل مطرح شده، می داند که جامعهی اسلامی برای توسعه تولید، نیازمند انباشت پول است و با گرد آوری سرمایه های بزرگ افراد – همچون جوامع سرمایه داری - طرحهای بزرگ اقتصادی تأسیس و راه اندازی می شود علاوه بر آن جامعه ی اسلامی می تواند از عرصه های مالکیت های عمومی و مالکیت های دولتی نیز بهره برداری نماید.
۹- اعمال لغو و لهو و بیهوده را به دلیل ضربه زدن به شخصیت جدی انسانها و کاهلی در کار، تحریم می کند.
۱۰- در ممانعت از انباشت ثروت می کوشد: « ... کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ...» (10) تا (سرمایه) میان توانگرانتان دست به دست نشود. این منع نیز هر چند مستقیما در پیوند با توزیع آثروت است، ارتباط غیر مستقیم نیز با تولید دارد زیرا وقتی ثروت در دست برخی انباشته شود، فقر و تنگدستی عمومیت می یابد و توده مردم از مصرف نیازهای خود باز می مانند و در نتیجه تولیدات روی هم تلنبار می شوند و بازارا دچار رکود می گردد و تولید کاهش می یابد.
۱۱- کاستن از بازی های تجاری.(11)
۱۲- اعطای مالکیت اموال افراد پس از فوت شان به نزدیکان آنها، که در واقع جنبه مثبت ارث و احکام مربوط به آن است و انگیزه ای برای تشویق انسان به کار و تلاش و حتی عاملی اساسی در فعالیت افراد در اواخر عمر بشمار می رود.
۱۳- اسلام، تامین اجتماعی را مقرر نموده است؛ موضوعی که به انسان انگیزه و احساس روانی مثبتی در ورود به عرصه های مختلف تولید و خلاقیت می بخشد که در غیر این صورت رغبتی به بسیاری فعالیت ها نشان نمی دهد.
14- اسلام تأمین اقتصادی در مورد افراد توانای کار را حرام ساخته و آنان را از تکدی گری نیز منع کرده است. (12)
15- اسراف و تبذیر را حرام دانسته و این خود مصرف را کنترل و اموال را به سمت تولید، سوق می دهد.
16- آموزش تمامی فنون و صنایع مورد نیاز زندگی را برای مسلمانان واجب کفایی دانسته است.
۱۷- و از آن مهمتر، تحصیل خبرگی وتخصص هر چه بیشتر در مسایل مختلف را بر مسلمانان واجب گردانده است. "واعدوا لهم ما استطعتم من قوة" که خود حکمی کلی شامل تمامی آن چیزهایی است که امت را قادر به رهبری جهان می سازد.
۱۸- به دولت امکان راهبری و اشراف بر تمامی بخش های تولید را بخشیده است؛ دولت می تواند با امکانات و مالکیت های خود، الگویی برای عرصه های دیگر اقتصاد ارائه دهد. (13)
۱۹- اسلام به دولت قدرت و امکان گردآوری شمار بزرگی از نیروی کار انسانی مازاد بر نیاز بخش خصوصی را بخشیده و امکان شرکت همه نیروها در حرکت تولید را فراهم آورده است.(14)
۲۰- و سرانجام اینکه [از نظر اسلام] دولت حق دارد بر تولید نظارت داشته و به منظور پیشگیری از هرج و مرج در این عرصه، برنامه ریزی متمرکز آن را در اختیار داشته باشید. (15)
نقش زن در روند توسعه اجتماعی
گاه به زن به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه و گاه نیز به او به عنوان مادر، دختر، خواهر وهمسر و در واقع موجودی با خصوصیات ویژه ای می نگریم که او را در داشتن نیروهای عاطفی وتوان وجودی موثر و در نتیجه وظایف اجتماعی منحصر به فرد، از مرد متمایز می سازد. وقتی او را به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه بنگریم و به این حقیقت اذعان کنیم که:1- "انسان محور هر گونه توسعه است".
۲- "توسعه مستمر، توسعه ای است که هماهنگی متعادلی میان مجموعه عناصر توسعه و ساختارهای فرهنگ معنوی فراهم آورنده اسباب آن ایجاد کند".
3- "فطرت انسانی مهم ترین و عمیق ترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست می دهد و تبدیل به سیستمی می شود که نمی توان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتى حضور تمدنی او سخن به میان آورد.
٤- دین با ریشه داشتن در سرچشمهی فطرت، کامل ترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که می تواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد ودشواری ها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان خودخواهی وخودپرستی و کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه و نیز تناقض موجود میان گرایش های الحادی و گرایش های مؤمنانهی مفرط به امور نسبی و آنچه که شرک نامیده می شود را حل کند.
وقتی به همه ی این داده ها و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابهی انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی می تواند با خود وادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند و هرگونه عنصر ایجاد کنندهی تبعیض انسانی میان زن و مرد را بر طرف سازد و در این عرصه نقش انسانی برابری به وی عطا کند و از این نیروی سازندهی انسانی به بهترین روش به سود کل جامعه بهره برداری نماید.
این نیز ناگفته نماند که وقتی ثبات شخصیتی زن و اطمینان قلبی او و امید به آینده اش در وجود وی ریشه دار شود، انرژی و توان بزرگی به کل حرکت اجتماعی می بخشد و عناصر تشکیل دهنده ی روند تکاملی آن را، فراهم می آورد.
زن و نقش متناسب با ویژگی های وی
حال اگر مجددا به ویژگی های زن و آنچه او را از مرد متمایز می سازد بازگردیم خواهیم دید که این ویژگی ها، نه تنها چیزی از ارزش های انسانی وی نمی کاهد بلکه بر این ارزش ها نیز می افزاید و تاثیر نهادی خود را بر جای می گذارد بدین معنا که رحمت الهی در نقش زن و مرد در روند توسعه اجتماعی و حتی توسعه و تکامل فردی نیز تقسیم کار طبیعی را در نظر گرفته است.زن به عنوان همسر و مادر بدون تردید دارای نقش های متفاوتی نسبت به مرد به عنوان همسر و پدر است ولی این دو نقش در عین حال، کاملا مکمل یکدیگرند چنان که زندگی به همان اندازه که امکان جایگزینی آنها با یکدیگر را ندارد به هر دوی آنها نیاز دارد.
اینک می توان نتیجه گرفت که زن به این اعتبار، دارای تاثیر فراوانی بر روند توسعه نیز هست و به رغم تعدد علل و عوامل توسعه (علل فاعلی، علل غایی، علل صوری و علل مادی)، بیشترین تاثیر را در این میان بر جای خواهد گذارد. زیرا زن می تواند در عرصه های مختلف به خوبی ایفای وظیفه نماید. به عنوان مثال به موارد زیر اشاره می کنیم:
فراهم آوردن محیط سالم خانوادگی
اگر زن در این امر موفق باشد می تواند شالوده جامعه انسانی سالم، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده و مصمم را بنا نهد. در غیر این صورت، جامعه به لحاظ عاطفی ناپایدار و به لحاظ معنوی متزلزل خواهد بود و زمینهی گسترش تبهکاری ورخوت و کاهلی در آن فراهم می شود و به تدریج ویژگی های خلاق خود را از کف می نهد. یک همسر خوب و یک مادر خوب، قوام زندگی خانوادگی خوب را تشکیل می دهد و این به نوبه ی خود قوام و دوام جامعه خوب را آنچنان که متون اسلامی نیز بر آن تاکید دارند تضمین می کند.فراهم آوردن فضای مناسب برای تربیت نسل فعال و کارآمد.
پیش از این گفتیم که انسان خوب، محور توسعه است چنین انسانی نیازمند روند تربیتی - پرورشی مداومی است که نیروهای سازنده او را به منصه ی ظهور برساند وتوان درونی اش را عیان کند، این مهم نیز خود بخود صورت نمی گیرد بلکه نیازمند روند تربیتی و فضای پرورشی مناسبی است. تردیدی نیست که زن، مهم ترین تاثیر را در پرورش عناصر انسانی دارد و آن چنان که می گویند در فراسوی هر مرد بزرگی، زن بزرگی قرار دارد و چه بسیارند بزرگ زنانی که در تاریخ بر فراز و نشیب ما حضور داشته اند.
فراهم آوردن فضای شورانگیز عاطفی
با استفاده از استعدادهای طبیعی زن در برآوردن این نیاز ضروری انسان از یک سو و ایجاد حالت های عاطفی مورد نیاز برای گذر از دشواری ها و موانع و ایجاد توسعه اجتماعی پایدار از سوی دیگر.جامعه ای که فاقد چنین محیط یا فضای عاطفی و گرم باشد، جامعه ی خاموش و محیط مرده ای است که به رغم پیشرفت احتمالی در برخی عرصه های مادی، فاقد جلای انسانی مطلوب و در نتیجه ناتوان از ایجاد توسعه متعادل خواهد بود. به همین دلیل، آشکارا روشن می شود که زن در فراهم آوردن محیط پاک خانوادگی، نقش به سزایی دارد و خانواده و سازمان آن به همان مفهوم سنتی که نزد همه ی جوامع و ادیان، شناخته شده است، سنگ بنای روند توسعه به شمار می رود.
همچنین روشن می گردد که هر ضربه ای به نقش زن در ساختار خانوادگی پیش گفته و هرگونه کم توجهی و کاستن از اهمیت حلقه مقدس خانوادگی یا کوشش در جهت طرح مفاهیم جدید وادعای مصداقهای به اصطلاح امروزی برای آن و تضعیف پیوندهای خانوادگی یا ایجاد جایگزین های ادعایی و ... همه و همه این تلاش ها و کوششها پیامدهای منفی فاجعه آمیزی بر آینده تمامی بشریت بر جای می گذارد و پویایی توسعه آمیز و مطلوب را از آن سلب می کند و حتی می توان گفت توطئهای آشکار علیه تمامی بشریت - هر چند با پوشش خدمت بین المللی به توسعه به شمار می رود. در اینجا باید توجه کنیم که اسلام، به میزان بسیار بالایی زن را در روند توسعه مشارکت داده است.
زن مسلمان و چالش های پیش رو در سطح جهانی
امروزه جهت حقوق و آزادی زن شاهد حرکتی ناآرام هستیم که در پی آن نشست ها و همایش های همه جانبه در همه جا برگزار می شود و اینها به خاطر رویارویی با قرن بیست و یکم ورقابتهای گوناگون آن است.امروزه کشورها با موسسات بی شمار و سازمانهای دولتی حتی – خصوصی یا طرحهای تجاری و تبلیغاتی در اندیشه ارزیابی وضعیت خود در قرن بیستم بوده تا به قرن پیش رو رهسپار شوند. شاید این حرکت رو به رشد از حالت صده گرایی - و بررسی های پیرامون یک قرن - خارج وجای خود را به هزاره گرایی داده باشد ما ناخواسته وارد هزاره سوم می شویم و باید کشورها سرنوشت خود را در این هزاره ارزیابی کنند بدون شک بر همه انسان ها واجب است که سرنوشت خود را در هزاره سوم بشناسند. جای آن است که بر انسان تاسف بخوریم که در سطحی نیست تا بتواند یک هزاره را ارزیابی کند و هنوز هیچ گونه پژوهشی که در آن از ویژگیها ورخدادهای هزاره دوم سخن رفته باشد از طرف او صورت نگرفته است تا بتواند به رقابت های هزاره سوم پانهد. گویی سازمان ملل تا به حال به این امر نیندیشیده و با نگاهی سطحی به تحولات و گوناگونی آنها - در انقلاب های مفهومی و اعتقادی - نگریسته است و خود را ناتوان از انجام این کار می بیند .
حتی رشد جمعیت انسان ها که ۱۲۳ سال طول کشید، از یک میلیارد به دو میلیارد تبدیل شد. در مدت ۱۱ سال از پنج میلیارد به شش میلیارد افزایش یافت و اعداد دیگر در حد متعارف خود برای محاسبه سطح تغییرات مالی کفایت نکردند، برای نمونه اعداد و ارقام از مبادله واحدهای سنگین پول و ضریب های آن در سطح هزار و پانصد میلیارد دلار در روز صحبت می کنند، این قضیه جریان های اقتصادی جهان را دستخوش و بازیچه قرار داده و زیاده خواه کرده است. حتی اگر مانند یوزپلنگ های آسیایی قوی باشند و با استفاده از تکنیک پیشرفته کامپیوتر که حرکت هواپیماها و موشکها را تنظیم کرده و جنبش های صنعتی و بازرگانی را محاسبه می کند بخواهند این میزان هزینه را محاسبه کنند باز هم می شود آن را بازیچه قرار داد و از اینجاست که جهان توان ارزیابی هزاره دوم را ندارد و اضافه بر آن نمی تواند برای هزار سوم برنامه ریزی کند، لذا نیاز است قدم های پرتوان و دوراندیش را با هوشیاری اندیشمندانه همراه کرد تا بتوان وارد هزاره سوم شد.
دیدگاه قرآن کریم
ناتوانی انسان در برابر قدرت پروردگار خود حقیقتی است که هر روز بیش از پیش آشکار می شود. حتی هزاره ها نیز در برابر خداوند کوچک بوده و مانند روزها شمارش می شوند. "هرروز نزد خدای تو مانند هزاران سال در حساب تو است " (16) "در روزی که شمار آن پنجاه هزار سال است" (17) و همه عمر انسان مانند ساعتی از یک روز شمرده می شود. روزی که آنچه وعده داده شده به چشم ببیفتد، آن روز پندارند که جز ساعتی از روز درنگ نداشتند" . "گویی روزی که آنچه را به ایشان وعده داده شده بودی بینند ، بیش از ساعتی از یک روز نمی گذرد" (18) و به همین دلیل انسان نیازمند وجودی خواهد بود که از هزارههای تاریخ گذر کند.قرآن تاریخ را مانند مرجعی تحلیل می کند و دو راهکار پیش رو می گذارد
یک راهکار: خلافت انسان است ."ثم جعلکم خلائف الارض" و راهکار دیگر دخیل بودن اراده خداوندی برای هدایت انسان و آن راهکار شهادت (گواهی) است بدین گونه ما شما را ملتی میانه قراردادیم . تا گواه بر مردم باشید و پیامبر نیز گواه شما باشد پس رسول خدا گواه امت مسلمان و امت مسلمان نیز گواه و شاهد جریان تمدن انسانی - جهت تحقق خواسته های الهی - هستند و هنگامی که قرآن گرفتاری های تاریخ را تفسیر می کند ، مرجع آن را دو چیز می داند: یکی الحاد و بی دینی به هر شکلی که بوده و هرطور که برای پیروان آن توجیه و ارزیابی شده باشد . دیگری شرک و آن هم ایمان به خدایی وهمی است که از امور نسبی به امور مطلق تغییر می کند "آگاه باشید که آنچه غیر از خدا می پرستید اسماء بی حقیقت و الفاظی بی معنی است که شما و پدرانتان ساخته اید وخدا هیچ گونه نشانه خدایی در آن خدایان باطل ننهاده است" (19) و نقش پیامبران این است که این دو مشکل را حل کنند.خداوند تعالی می فرماید : "درهر امتی پیامبری گذاشتیم تا خدا را عبادت کرده واز طاغوت دوری کنند برای اینکه هر دو مشکل حل شوند . اگر بخواهیم سرنوشت را طوری ارزیابی کنیم که تاریخ را در خود بگنجاند باید مانند مسلمانان بر مبنای قرآن والا مرتبه رفتار کنیم . که اگر این گونه به سرنوشت بپردازیم می تواند هزاره های پیش رو را در خود بگنجاند. بعد از این مقدمه به رقابت هایی می پردازیم که امروزه زن مسلمان با آن روبه روست و می شود آنها را این گونه دسته بندی کرد."
چالش های اجتماعی خانواده
برای دریافتن این نکته که در سطح جهانی برای کم رنگ کردن نقش زن در خانواده برنامه ریزی هایی صورت می گیرد نیازمند هیچ گونه دلیلی نخواهیم بود و این اتفاق در خلال با شعار آزادی و پیشرفت وضرورت تغییر تعریف خانواده و نقش اجتماعی زن صورت می گیرد. تغییر روابط زن و مرد در محیط خانواده به گونه ای رخ می دهد که در هر حال آن را به عنوان مقیاسی مادی و عددی پیش رو قرار می دهند و گوشه چشمی هم به اعتبارات دیگر ندارند و گویی برابری و مساوات ملاک تشخیص آنهاست و هیچ ارزش دیگری قابل سنجش با آن نیست حتی زمانی که ما در بعضی نشست های بین المللی پیشنهاد می دادیم که این برابری را با عدالت وانصاف مقید کنند، برنامه ریزان آنها را با اصرار تمام رد می کردند و می گفتند که این بهانه ای است با نام عدالت تا در حق زن ظلم شود.اما حقیقت قرآنی به این نکات تاکید می کند
ساختار خانواده نزد ادیان جوامع گوناگون
ساختار خانواده نزد ادیان جوامع گوناگون - به مفهوم متداول آن - سنگ بنای ساختار اجتماعی است و ممکن نیست جامعه انسانی بدون سنگ بنای خانواده برپا گردد . سرنوشت بشری با آن آغاز شده و با آن ادامه می یابد و براساس آن قوانین اجتماعی حاصل می شود و بنای مستحکمی به وجود می آید که جامعه باید از آن حمایت کرده و آن را رشد دهد و مانع اشباع غریزی در خلال آن شود. او همان کسی است که انسان را از آب آفرید و برایش خویشاوند و انساب قرار داد (20) " از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنها آرام گیرید" (21).
زن سنگ بنای زندگی خانواده است
زن سنگ بنای زندگی خانوادگی را تشکیل می دهد و بهشت زیر پای مادران است و می باید باید نقش عاطفی خود را در تربیت دیگران ایفا کند و خانه را به بهشتی از رحمت و آسایش و پاکدامنی برای همسر و فرزندان خود تبدیل کند .مسؤولیتها بر مبنای عدالت انسانی بین افراد خانواده تقسیم می شود
بدیهی است که مسؤولیتها بر مبنای عدالت انسانی بین افراد خانواده تقسیم می شود و مناسب با تصور و ارزش مذهبی هر عضو خانواده، نقش هر عضو تصور می شود و با نظریه کامل اجتماعی و اسلامی انسجام پیدا می کند. این مسؤولیت در یک مرحله اقتصادی و در یک مرحله تربیتی و در مرحله سوم مربوط به رهبری خانواده می باشد . زن مسلمان باید همواره و در هر زمان ارزشهای خانوادگی را بالا برده ، آنها را پرورش داده و بر هر ارزش دیگری برتری دهد. تا زمینه رشد همیشگی خانواده فراهم شود.چالش های فرهنگی خانواده
با نگاهی به تعریف جامع فرهنگ یعنی "تهذیب علمی اخلاقی و فکری" و با نگرش به طبیعت زن و قدرتی که در زمینه مسائل انسانی دارد و با این اعتبار که او یک انسان است باید پذیرفت که او می تواند براساس فطرت خود کامل باشد و . فضای خانواده را از عاطفه وایمان و پرهیزکاری لبریز کند. ایمان قلبی او به وجدان و حتى وجود انسانی تعریف شده و در می یابیم که همه اینها این گفته خداوند تعالی را محقق می سازد که "آیا نوبت آن نرسیده که گرویدگان (ظاهری) دلهاشان به یاد خدا خاشع گردد و به آنچه از حق نازل شد بذل توجه کنند و مانند کسانی که پیش از این برایشان کتاب آسمانی تورات آمد نباشید که دورهیطولانی زمان قدرت بر آنها گذشت و دلهایشان زنگ قساوت گرفت و بسیاری فاسق و نابکار شدند؟" (22)
زن تاثیر فراوانی در زمینه فرهنگ دارد
از طرف دیگر زن دارای قدرتی است که می تواند جامعه را از مسیر اصلی خود خارج نموده و آن را به فسق و انحراف و لجام گسیختگی بکشاند. دشمنان امت اسلامی می خواهند شخصیت زن را از او بگیرند و او را دستاویزی برای خواسته های شوم خود قرار دهند. همان طور که در قرن گذشته دیدیم زن مسلمان باید برای تکامل علمی فرهنگی و اخلاقی خود کوشیده و بر سرنوشت اجتماع تاثیری مطلوب نهاده و دنباله رو این کلام شریف باشد که " از خداوند برای کسانی که ایمان آورده اند همسر فرعون را مثال می زند زمانی که گفت خداوندا برای من در کنار خود خانه ای در بهشت بساز و مرا از فرعون و کارهایش آسود کن" و این اتفاق با ذوب شدن در عشق الهی و رهایی یافتن از فرعون درون و لذت ها و خواهش های نفسانی در سایه دشمنی خد محقق خواهد شد این زن پاک نمونه الگوی تمام کسانی خواهد شد که در طول تاریخ ایمان آورده اند.به همین خاطر قرآن کریم بر برابری زن و مرد در مسیر تکامل تاکید کرده و در جاهای گوناگون از آن سخن گفته و خداوند تعالی می فرماید:"من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را چه زن و چه مرد ضایع نمی کنم" (23) "هرکس که کار نیکی انجام دهد ، چه زن و چه مرد در حالی که مومن باشد به بهشت داخل می شود . ای رسول ما روزی را به یاد آر که زنان و مردان مومن شعله های نورشان پیش روی آنها باشد" (24) "کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس وخاشع ومردان و زنان خیرخواه ومسکین نواز و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار می کند بر همه آنها مغفرت و پاداشی بزرگ ساخته است" (25)
این همه تاکید و اصرار صرفا جهت بیان حقیقت و برابری زن و مرد از راه تکامل انسانی و نفی هرگونه تبعیض بین زن و مرد و تاکید بر نقش مشترک آن دو در فعالیت ساختاری است، پس زن مسلمان دعوت به این شده که نقش فرهنگی خود را بپذیرد و با هر ابزاری که در دست دارد در پربار نمودن اندیشه اسلامی جهت ساخت ملتی بلندمرتبه بکوشد.
چالش های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی
با وجود همه قدرتهایی که زن در طول تاریخ در زمینه های سیاسی و اقتصادی از آن بهره جسته و با توجه به شواهد قرآنی که برای روشن ساختن آن آوردیم زن همچنان در سطح بین المللی محروم بوده و نمی تواند از حقوق انسانی و اجتماعی خود استفاده کند و به خاطر شرایط و اوضاع خاص متاسفانه در سایه حکومت اسلامی نیز محروم مانده است. هرچند که اسلام حقوق اقتصادی کاملی به او بخشیده و مانند حق ولایت "مردان و زنان مسلمان ، "بعضى اولیای بعضی دیگرند". ایشان را به مشورت با یکدیگر دستور می دهیم .همواره در کنار برادران و مردان دیگر از زمان حضرت آدم و حوا (بر آنها درود باد) زن نیز مسؤول خلافت انسان بر روی زمین بوده و به خاطر بعضی میراثهای تاریخی و استدلالهایی که به نظر اشتباه هستند از تصمیم گیرهای سیاسی دور بوده است. اما امروزه زن می باید از حق طبیعی خود برای مشارکت در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه استفاده کند و این موضوع هیچ گونه منافاتی با وظایف اجتماعی او نداشته و جانب پاکدامنی و عفت را نیز خدشه دار نمی کند .
امت اسلامی امروزه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی دچار فقدان نیروهای کار آمد زن می باشد که می توانند آینده ای روشنی را رقم بزنند. زن مسلمان باید با چالش های گسترده سیاسی و اقتصادی روبه رو شده و خود را با تمام نیرو و انرژی وارد معرکه نموده تا قبل از آنکه به حقوق قانونی خود توجه کرده باشد ، قبول مسؤولیت نماید.
چه کسی زن اندیشمند مسلمان را از تصمیمات سیاسی باز می دارد و چه کسی نمی گذارد که در ایجاد بازار اقتصادی بکوشد و تولید را پیش ببرد؟ تاریخ اسلام ما گنجینه ای از زنانی است که تاریخ را ساخته اند و برای زن مسلمان همین بس که آنها توانستند فضای مناسب جهت ترویج رسالت پیامبر از مکه به مدینه ایجاد کنند و اگر آنها نبودند نهال اسلام پا نمی گرفت تا رشد و نمو کند.
قرآن برای ما از بلقیس ملکه سبا و حکمت و اندیشه و تصمیمات حکیمانه او سخن می گوید. زن پیش رو تغییر سیاسی ایران نیز بوده و بر زنان مسلمان واجب است که در ساختار بنای اجتماعی وسیاسی و اقتصادی جامعه شرکت کنند و در کنار مردان جامعه سختی های ولایت و سرپرستی را به دوش بکشند تا خلافت انسان که هدف اصلی است محقق شود.
چالش بین المللی
امروزه باید ضرورت مسؤولیت جهانی را درک کرد . قرآن از آغاز این حرکت بزرگ به قضیه مظلومین و مستضعفین پرداخته و حتی در زمانی هم که خود مسلیمن در سخت ترین وضع ممکن بودند رسالت در سطح جهانی انجام می شد و مسلمانان در تمام جهان درگیر این مسئله بودند. «وَ إِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»(26) خداوند انسان را خطاب قرار داده و او را مسؤول حفظ کیان بشری بر پهنه روزگار به شمار می آورد.تشکیل موسسه های بین المللی رویداد جدیدی است که شاید به خاطر ضرورت های استعمارگرانه (و شاید هم ضرورت عمرانی برای بقای توازن موجود میان نیرو و خدمات طبق نظر جهانی و با همان طور که در بیانیه جهانی حقوق بشر آمده به این خاطر ایجاد شده اند که از انقلاب مردم محروم جلوگیری کنند و همچنان دیده می شود که دولت های بزرگ از محافل و سازمانهای بین المللی برای مسلط کردن اراده خود بر ملت ها سوء استفاده کرده و در مشروع جلوه دادن شعارهای پرزرق و برقشان از آنها کمک می گیرند.
اما مطلبی که در این زمینه برای ما مهم است این است که آنها شروع به سوءاستفاده از موضوع زن و حقوق غصب شده ی وی نموده اند و از قدرت اقتصادی و نفوذ بین المللی خود نیز استفاده می کنند تا مفاهیم تحلیلی آن را در همه ملتها و به ویژه کشورهای جهان سوم اصلاح نمایند آنها از اخلاقیات زوال یافته آن سخنی به میان نمی آورند تا به بسیاری از اهداف ضدانسانی خود مانند تغییر مفهوم خانواده و گسترش عرصه آن - برای آنچه آزادی جنسی نامیده می شود - و تعمیم حقوق جنسی برای جوانان جامعه عمل بپوشانند و همانطور راه را برای آموزش های جنسی پوچ گرایانه و امثال آن باز کنند.
زن مسلمان در گذار از این تلاش های سازمان یافته به شکل سازمانهای غیردولتی و بومی و محلی و یا حتی دولتی در این عرصه ، ناچار است در برابر این جنبش نابود کننده و سوء استفاده از جنبه های مثبت آن مبارزه کرده و از حقوق خود دفاع کند. همچنین منزلت و شأن خود را به همه شناسانده و فضایی مناسب برای فعالیتهای خود در جهت ساختن سرنوشت تمدن ایجاد کند. پس زن مسلمان مسؤولیتی انسانی را برای فعالیت و تغییر کوشش های جهانی در جهت اصلاح جامعه متمدن انسانی به دوش می کشد.
کوشش های بین المللی در عرصه توسعه اجتماعی
تردیدی نیست که روند توسعه، به ویژه در سالهای اخیر به میزان زیادی تحت تاثیر فعالیت های سازمان ملل متحد قرار داشته و کنفرانس های بین المللی چندی در سطوح مختلف برگزار شده است. از جمله: کنفرانس بخارست در 1974م، کنفرانس مکزیکوسیتی در 1984م، کنفرانس قاهره در 1994م، کنفرانس کو پنهاک در 1995م و دیگر کنفرانس های بین المللی که به منظور بررسی حقوق زن، برگزار گردیده است مانند کنفرانس نایروبی و پکن؛ در تمامی این نشست ها و گروههای بین المللی تاکید بر نقش خانواده در روند توسعه کاملا مشهود بوده است.ولی با نگاهی به اسناد پیشنهادی و یا قطعنامه های پایانی آنها، ملاحظه می شود که این اسناد طوری تنظیم و تدوین شده اند که آنها را از روند متعادل دور می سازد و نقش دین در زندگی را به فراموشی می سپارد و تاثیر عناصر معنوی در این عرصه را نادیده می انگارد و حتی فرصتی برای سوء استفاده از زن به عنوان کالا با بازیچه برای سوق دادن جامعه به لاابالیگری و از هم گسستن روابط خانوادگی و هموار کردن زمینه سقط جنین، فراهم می آورد.
سند پیشنهادی قاهره به کنفرانس جمعیت و توسعه، بمب بزرگی بود که اوضاع را منفجر کرد بطوری که دلسوزان، آشکارا توطئهی استعماری علیه ارزش ها و مقدسات بشریت را در آن منعکس دیدند زیرا سعی در از هم پاشاندن خانواده و طرح مفاهیم متنوعی از آن و هموار ساختن راه برقراری روابط و پیوندهای خارج از چارچوب ازدواج و خانواده داشتند، من خود در راس هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس حضور داشتم تا مگر تاثیر مثبتی بر نتایج آن بر جای گذارم که چنین نیز شد و به رغم عدم هماهنگی های قبلی میان مواضع کشورهای اسلامی - که شمار اندکی از آنها، حضور در کنفرانس را تحریم کرده بودند – و نیز فشارهای غربی علیه اسلام، موفق شدیم مجموعه ی اسلامی نیرومندی را تشکیل دهیم که با مجموعه دینی مسیحی همکاری خوبی داشته و به تغییر در دهها اصطلاح و موضع این سند از جمله: حذف اصطلاح "حق جنسی" و "روابط خارج از چارچوب ازدواج و حذف جنبه الزامی سند و نیز تعدیل سند مربوط به سقط جنین و جز آن، توفیق یافتیم. و خود من نیز طی سخنرانی در نشست بین المللی آن، بر حقایق زیر انگشت گذاردم:
یکم: اگر درصدد سازماندهی و کنترل حرکت های جمعیتی در چارچوب توسعه مطلوب هستیم باید پیش از هر چیز به همه ی ابعاد مادی و معنوی انسان بنگریم تا برنامه ریزی های ما هم سو و هماهنگ با فطرت انسانی و موقعیت وی در جهان هستی باشد. در این راستا، بر آنیم که این مشکل اجتماعی نه در عدم پاسخ گویی امکانات و منابع طبیعی به نرخ رشد جمعیت بلکه برخاسته از عدم بهره برداری بهینه و مثبت از این امکانات و انواع ستم هایی است که در توزیع آنها، صورت می گیرد؛ قرآن کریم پس از یادآوری نعمت های فراوان الهی، می گوید:« وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» (27). و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته و اگر خواهید که نعمتهایش را شماره کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار وکافر نعمت است.
دوم: واقعیت انسانی در طی تاریخ و آنچه که شریعتهای آسمانی در دیدگاههای اجتماعی خود مقرر می دارند، تاکید دارند که کیان خانواده، سنگ بنای جامعه را تشکیل می دهد وهر حرکتی که استحکام آن را خدشه دار سازد یا جایگزینی برای آن در نظر گیرد، ضربه ای به حرکت اصیل انسانیت وارد آورده است. البته این، مطلقا به معنای نفی تنظیم خانواده به شیوه های مشروع - که خود بخشی از اقدامات توجیهی و تقویتی آن است - نمی باشد.
سوم: زن به مثابه نیمی از پیکرهای جامعه ی انسانی، نقش اساسی در شکل دهی به بنای اجتماعی و سیاسی ایفا می کند و حتما باید این نقش را با اطمینان کامل و بدون هرگونه خدشه به کرامت یا تحقیر استعدادهای انسانی اش، ایفا نماید.
چهارم: هر برنامه ی واقع بینانه ای برای برقراری توسعه ی پایدار، نباید از نقش ارزش های اخلاقی و اعتقادات دینی در تحکیم و تقویت پایه های توسعه و برآوردن متعادل نیازهای انسان به عنوان محور این آبادانی و توسعه، غفلت ورزد؛ این ارزش ها حتما باید مورد تاکید قرار گیرند و در جهت تقویت آنها و نفی هر آنچه در برابر آنها قرار می گیرد، عمل شود.
پنجم : اصل تساوی در امکان بهره برداری از ثروتهای طبیعی که خود هدیه ای از سوی خداوند متعال است، همگی ما را بدان فرا می خواند تا در راستای تحقق نزدیکی هرچه بیشتر سطح زندگی های مختلف در سرتاسر جهان تلاش کنیم؛ هدف بزرگی که تحقق آن، بار سنگینی بر دوش کشورهای ثروتمند می گذارد و اگر در پی تحقق نوعی ادغام انسانی مطلوب هستند، نمی توانند از زیر آن شانه خالی کنند.
ششم: حقوق بشر آن چنان که در اعلامیه ی جهانی و دیگر اعلامیه ها از جمله اعلامیه اسلامی حقوق بشر مطرح شده است باید بطور دقیقی مراعات گردد. گو اینکه طبیعی است تاکید شود که هیچ کشور یا مجموعه کشورهایی حق ندارند برداشت خود از آن را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند یا عناصر فرهنگی و دینی دیگران را به بهانه برداشتی که خود دارند، مورد خدشه قرار دهند.
در این میان باید به تعریف مشترک و قابل قبولی دست یافت که بتوان از طریق آن حقیقت را بی هیچ تحمیلی، تشخیص داد و اسناد مورد نظر و اعلامیه ها و .. آنچنان دقیق و آگاهانه و با دوراندیشی تدوین شوند که امکان سوء استفاده از آنها به سادگی، میسر نباشد.
چهارمین کنفرانس جمعیت و توسعه در پکن به رغم هدفهای اعلان شدهی خود مبنی بر توجه به زن و سهیم ساختن وی در روند توسعه و با طرح شعار:"برابری، توسعه و صلح"، رسالت ویرانگرانهی کنفرانس قاهره را تکمیل کرد و از آن بالاتر، همهی اصلاحاتی را که مطرح ساخته بودیم، نقش بر آب کرد و مجددا بر چیزی انگشت گذارد که "حقوق جنسی" نام دارد. در حقیقت چیزی جز تلاش برای از هم گسیختن پیوندهای خانوادگی و حذف عنصر اصلی روند توسعه، نبود.
جنبه های مثبت توجه به زنان
البته تاکید بر ضرورت توجه به زنان و لزوم سلامت بارداری فی نفسه مسئله ی کاملا درستی است و باید به آن توجه جدی مبذول داشت زیرا سالانه:- ۵۸۵ هزار زن بر اثر عوارض حاملگی، می میرند.
- ۳۰۰ هزار زن به علت عدم استفاده درست از قرص های ضد بارداری تلف می شوند.
- ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیون زن به این نوع قرص ها دسترسی ندارند.
- ۷۵ میلیون زن، بطور ناخواسته باردار می شوند.
- و از 175 میلیون زن باردار، 45 میلیون سقط جنین می کنند.
- ۷۰ هزار زن از سقط جنین غیر قانونی و شمار نامعلومی نیز از عوارض آن رنج می برند.
- یک میلیون زن بر اثر التهاب مجاری تناسلی، فوت می شوند.
- ۳۳۳ میلیون مورد بیمار مبتلا به بیماریهای واگیردار جنسی وجود دارد و در بسیاری از کشورها چیزی حدود ۲۰٪ از زنان حامل بیماریهای جنسی واگیردار هستند که آمادگی ابتلا به بیماریهای مختلف، دارند.
- در سال 1996 م سه میلیون نفر مبتلا به ویروس ایدز شدند و شمار بیماران ایدزی به 40 میلیون نفر رسید.
- تعداد 60 میلیون دختر در آمارگیری ها به دلیل ترجیح پسر بر دختر، نادیده انگاشته شدند.
- هم چنان که همه ساله دو میلیون دختر وارد بازار خودفروشی می شوند.
- و 600 میلیون زن از بیسوادی رنج می برند حال آنکه آمار بیسوادان مرد ۳۲۰ میلیون نفر است.
آمارهای دیگری نیز وجود دارد که توجه ویژه ای به این موضوع را می طلبد.(28) واقعیت آن است که تامین این جنبه به معنای رعایت حق زندگی است که اسلام توصیه و تاکید فراوانی در مورد آن دارد. از این روست که بند چهارم از سند قاهره را کاملا درست وسازنده می دانیم آنجا که می گوید:
"تحکیم برابری و عدالت جنسی و اقتدار زنان و حذف انواع خشونت در حق آنان و برخورداری ایشان از حق تنظیم بارداری خود، از بنیادهای اساسی برای کنترل جمعیت و توسعه است"
از اینجاست که جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده که جنبه های مثبت این سند را به مورد اجرا گذارد ضمن آنکه پیش از آن نیز برنامه هایی برای میدان دادن به زنان برای کسب حقوق طبیعی خود و مشارکت فعال در روند سازندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره، در نظر گرفته بود.
نمونه هایی از برنامه های اجرایی جمهوری اسلامی ایران در عرصهی بهبود شرایط خانواده و بهداشت زنان و کودکان از این قرار است:
١- توجه به امر زایمان و اجرای برنامه های متنوع بهداشتی دربارهی آن که منجر به کاهش نرخ مرگ و میر سالانه از ۹۰ در هزار در سال ۱۹۷۸ م به ۲۸ در هزار گردیده است.
۲ - اجرای برنامه های اجتماعی داوطلبانهی کنترل موالید برای کاهش نرخ رشد جمعیت از ۳ / ۳ درصد به ۱ / ۶ درصد طی یک فاصله ی بیست ساله.
٣- وارد کردن برنامه تنظیم خانواده در نظام مراقبت های بهداشتی کشور. تشویق مردم به سواد آموزی و تحصیل و رسیدن به رقم ۷۰٪ باسوادی در میان زنان بالای پانزده سال.
اجرای این برنامه ها، باعث اختصاص جایزه ی کنترل جمعیت سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۸ م به جمهوری اسلامی گردید.(29) علاوه براین برنامه هایی برای حضور هرچه جدی تر زنان در عرصه های مختلف رسانه ای، سیاسی، اجتماعی، پارلمانی و مدنی و جز آن در نظر گرفته شده است.
نقش سازمانهای مردمی در تحقق هدفهای بین المللی
بشریت گام های گسترده و بزرگی در راه ایجاد نهادهای جامع بین المللی در جهت حل مشکلات و تحقق تفاهم میان اعضای خود برداشته و سعی در نیل به اجرای برنامه هایی جهانی دارای پیامدهای سازنده و سراسری دارد.سازمان ملل متحد به مثابهی گسترده ترین سازمان بین المللی با آن همه سازمان های فرعی در عرصه های متفاوت فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی، تجاری و غیره، در همین راستا شکل گرفته و تاسیس شده است. جنبش عدم تعهد در گستره ای محدودتر و نیز سازمان کنفرانس اسلامی در چارچوب جهان اسلام نیز به همین ترتیب، شکل گرفته است.
سازمانها و نهادهای بین المللی بزرگ دیگری نیز هستند که تاثیر بسزایی در این روند بر جای گذارده اند ولی به هر حال بیشتر سازمانهای بین المللی همچنان گرفتار مشکلات بزرگی هستند که مانع از تحقق اهداف انسانی آنها می گردد ما به برخی از این مشکلات اشاره می کنیم.
١- تصمیمات این سازمانها، در بهترین حالت در خدمت منافع و گرایش های دولت هاست وهیچ ضمانتی برای تحقق هدفهای توده های مردم، وجود ندارد. در واقع آنها اگر نگوئیم منافع تنها قدرت مسلط بر جهان، حداقل منافع قدرتهای مسلط بر خودرا تحقق می بخشند.
۲- واقعیت عیان در این سازمانها، حاکی از آن است که در بیشتر مواضع، تحت تاثیر جریان های ضد بشری از جمله: صهیونیسم و گرایش های مادی و الحادی و ... قرار دارند و این روند، زیانهای بزرگی بر حرکت بشریت، وارد می آورد.
٣- هم چنان که تأمل در این تصمیمات یا قطعنامه ها، نشانگر آن است که این سازمان ها، بی آنکه شعارهای مطرح شده شان پشتوانه واقعی داشته باشد، اقدام به ایجاد نیازهای کاذب برای توده های مردم می کنند؛ قطعنامه های مربوط به حقوق بشر، مبارزه با نژادپرستی و دفاع از حقوق زن وسامان بخشی به روند توسعه اجتماعی و جز آن، در این مقوله قرار می گیرند حال آنکه می بینیم در این عرصه، بنا به منافع تنگ نظرانه، معیارهای دوگانه ای مطرح می شود و تصمیمات حقیقی وآنچه که واقعا باید دنبال شود در صورتی که با منافع قدرتهای بزرگ، همخوانی نداشته باشد، به صورت نوشته ای روی کاغذ باقی می ماند. ونیز بسیاری کاستی های دیگر..
لذا به نظر ما عرصه گسترده ای برای مشارکت سازمانهای غیردولتی (NGOS) در نشست های بین المللی و ایراد فشار بر طرفهای رسمی برای اتخاذ تصمیمات هماهنگ تر با هدف های مطلوب، وجود دارد. مشارکت این سازمانها، می تواند پیامدهای متعدد و مثبتی همچون موارد زیر داشته باشد:
1- از آنجا که سازمانهای مردمی آشنایی بیشتر و نزدیک تری با مشکلات اجتماعی مردم دارند، درک بسیار مطلوب تری نیز نسبت به راه حل های مردمی، دارند و در نتیجه می توانند تصمیمات اتخاذ شده را به این اهداف نزدیک تر سازند و دیگران آنها را به تمامی اقشار و طبقات جامعه ی مدنی برسانند.
۲- و از آنجا که این سازمانها در تحلیل های خود آزاد و فارغ از قید و بندهای رسمی هستند، می توانند به راه حل های واقعی رسیده و آنها را با قدرت، در محافل انسان را ز بدن انسانیة مثل ما بین المللی مطرح سازند.
٣- حضور این سازمانها، بیانگر پیگیری های گسترده ی مردمی وتا حدودی تشکیل دهنده ی افکار عمومی بین المللی است از مقامات رسمی جز پاسخ مثبت به خواست های آنها، کار دیگری ساخته نیست و همین امر آنها را تشویق به برداشتن گام های واقع بینانه تری در راه تحقق عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه و احترام به محیط زیست می نماید.
4- این سازمانها در تنظیم رابطه میان توسعه و دولت، مشارکت می کنند زیرا ضمن وحدت بخشیدن به تمامی نیروها، فعالیت های بهداشتی، رفاهی ، حرفه ای ، خیریه و... را سر و سامان می بخشند. (30)
٥- هم چنان که محیط مناسبی را برای فعالیت های انسانی غیر انتفاعی و داوطلبانه و با هزینه های اندک تامین می کنند.
6- و در هم سویی و همکاری با سازمانهای مشابه خود در کشورهای مختلف، جریانی جهانی را تشکیل میدهند که قادر به طرح مسائل مختلف انسانی - جهانی است.
نتیجه گیری
در پرتو آنچه گفته شد، حقایق زیر نتیجه گیری می شود:١- روند توسعه اجتماعی، روندی انسانی است که به مرزهای جنسی، جغرافیایی یا مادی محدود نمی شود و در دیدگاه اسلامی زن عنصر اساسی این حرکت به شمار می رود و بدون حضور او، این روند ناقص و غیر موثر خواهد بود.
۲- جهان خیلی دیر به این حقیقت دست یافت حال آنکه اسلام بیش از ده قرن زودتر وهنگامی که زن را هم تراز مرد در روند "ولایت اجتماعی قرار داد و همه گونه حق مشارکت در تصمیم گیریهای سیاسی - اقتصادی و اجتماعی را به وی بخشید، به چنین باوری رسیده بود.
٣- دولتها و مقامات و نهادهای رسمی نقش بزرگی در تحقق چنین مشارکتی دارند ولی این امر زمانی به نتایج مطلوب خواهد رسید که سازمانهای مردمی، جایگاه خود را در سوق دادن این روند به پیش و تاثیرگذاری مثبت بر آن به دست آورند.
4 - سازمان کنفرانس اسلامی در همگامی با نگاه اسلام به زن، آنچه که باید، انجام نداده و نقش اساسی و مطلوب را به وی نبخشیده و متاسفانه نسبت به طبیعت پیشگامانه اسلام، عقب مانده است و اکنون باید در تحقق این هماهنگی، عقب ماندگی های خود را سریعا جبران کند.
حقیقت آن است که تصمیمات اتخاذ شده از سوی نهمین کنفرانس سران اسلامی در تهران، سابقه ی بسیار خوبی در این زمینه بر جای گذارد، گو اینکه همچنان بر آنم که این سازمان در همگامی با پیشرفت های مطرح بین المللی در این عرصه عقب مانده است.
در اینجاست که یاد آوری می کنم نباید فراموش کنیم چالش هایی که در آغاز قرن بیست ویکم در ابعاد سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، با آنها روبرو هستیم از جمله: چالش های جهانی شدن، سلطه فرهنگی، دهکده کوچک اطلاعاتی و شعارهای پر زرق و برقی که دشمنان روابط سالم انسانی در پس آن پنهان می شوند و در صدد دگرگون ساختن حتی قوانین عادی ما برای رسیدن به منویات خویش هستند، همه و همه، چالش هایی است که همواره باید مد نظرمان باشند. و برای مقابله با آنها در همه زمینه ها دست به خلاقیت و ابتکار بزنیم.
به عنوان مثال، در عرصه ی ورزش، نباید اجازه دهیم زن در جامعه ی کشورهای اسلامی همچون عنصری فربه و بیمار باقی بماند بلکه باید ضمن رعایت عفت و اخلاق والای اسلامی، شیوه های سالمی به عنوان جایگزین شیوه های شناخته شده و جهانی کنونی - که با تمامی ارزشها و سنت ها و عرفهای ما منافات دارند – ابداع کنیم.
این تنها یک مثال برای اشاره به ضرورت تغییر و پیشرفت در همه عرصه هاست. در عرصه سیاسی نیز نباید نقش فعال زن در شکل دهی به تصمیمات سیاسی را به فراموشی بسپاریم. و این چیزی است که برخی مناطق اسلامی ما واقعا به آن نیاز دارند و حتی شاهد آنیم که برخی گروه های متحجر بر اساس اجتهادهای قشری و بیگانه با روح اسلام و نیز روایات و احادیث ثابت نشده، زن را به دور از آموزش و پرورش - چه رسد به - مشارکت در زندگی اقتصادی ، زندانی خانه ساخته اند. این کار علاوه بر خدشه دار ساختن چهرهای اسلام، مانع از حرکت امت در رویارویی با چالش های اشاره شده است.
نیاز مبرم ما نه تدوین استراتژی فرهنگی در عرصه های مختلف، یا موافقت با اعلامیه ی رسمی حقوق بشر از دیدگاه اسلامی و نه حتی تدوین استراتژی تبلیغاتی یا اجتماعی برای جهان اسلام - که اینها همه سرانجام و پس از بحثهای فراوان، تدوین شده و تقریبا در ذهن هرکس که شناختی از گرایش های اسلام دارد، روشن هستند - بلکه فعالیت منظم و به هم پیوسته و جامع در سطح جهان اسلام - در عمل به استراتژی هایی است که در کنفرانس بین المللی اسلامی از جمله ششمین کنفرانس سران اسلامی در داکا (سنگال) یا هجدهمین کنفرانس وزرای خارجه اسلامی در قاهره و جز آن، مورد تصویب قرار گرفته است.
جای تأسف است که اعلام شود جهان اسلام در سطح سازمان کنفرانس اسلامی و به رغم وجود شیوه های مختلف اجرایی در اینجا و آنجا، در خصوص راه حل عملی مشترکی برای اجرا، به توافق نرسیده است.
در اینجا تاکید می کنم که امت اسلامی، دارای ویژگی های مشخصی است که هویت آن را تعیین و نشان های قرآنی آن را ترسیم می کند از جمله مثلا، ویژگی الهی، و انتساب به خداوند متعال در اعتقادات و احکام و قوانین و نیز ویژگیهای اخلاقی - انسانی متبلور در نظام اخلاقی اسلام و رهایی از هرگونه فساد و صحنه های غیراخلاقی که غرایز جنسی در آن نقش ایفا می کنند و چهره واقعی آن را خدشه دار می سازند - چنین امتی تنها زمانی می تواند به انتساب خود به اسلام، افتخار ورزد که این تصویر والای اسلامی را تحقق بخشد و روابط خود را بر اساس معیارهای اسلامی، بنا نهد و توده های خود را با آگاهی های مطلوبی که به آن می دهد، مصونیت بخشد و حتی در میان افراد آن - که نسبت بالایی از آنها را زنان تشکیل می دهد - انگیزه های نیرومندی برای رویارویی با چالش های یاد شده، فراهم آورد. خیزش اسلامی تنها گزینه ی ماست وگرنه چالش ها، ما را فرا خواهند گرفت وهمه ی ویژگی های ما را به یغما خواهند برد. در اینجاست که رسالت علما – زن و مرد - برای ایفای نقش وارثان انبیاء روشن می گردد.
در پایان مایلم مجددا تاکید کنم که ما ناگزیریم بپذیریم که اولا زن مسلمان امروز و در بعد واقعی و عملی، فاقد نقش شایسته در روند توسعه اجتماعی است. ما به یک برنامه ی همه جانبه توسعه ای نیاز داریم که مبتنی بر پایه های زیر باشد:
یکم - گسترش آگاهی مسلمانان (زن و مرد) نسبت به حقوق زن و نقش ضروری وی در روند توسعه.
دوم – فراهم آوردن مساوات عادلانه و منطقی میان زن و مرد در فرصتهای توسعه ای از جمله فرصت کار، برنامه ریزی، مدیریت و هدایت سرمایه و ثروت و تحقق مشارکت سیاسی - اداری، فرهنگی و غیره.
سوم – تاکید بر حرکت آموزشی و ارتقای آن در مورد بانوان.
چهارم – تاسیس سازمانهای غیردولتی زنان و پشتیبانی جدی از آنها.
پنجم - حل ریشه ای مشکل مهاجرت های داخلی و خارجی و توجه به پیامدهای آن زیرا بیشتر مهاجرت ها که به دلیل عوامل گوناگون انجام می شود در میان زنان است.
ششم - ایجاد راههای موثر برای حل مشکلات اجتماعی زنان و کوشش در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به زنان شاغل.
هفتم - کوشش در جهت تقویت جسمی زنان و نجات آنها از ضعف و بیماری و تشویق تربیت بدنی و ورزش های مناسب به دور از هر گونه سوءاستفاده و بی بندوباری.
پینوشتها:
1- سورة نحل، آیه ۹۷
2- نهج البلاغه شرح صبحی الصالح ص ۳۸۳ و الامالی ج ۱ ص ۲۵۰
3- سوره مائده، آیه ۸۷
4- اسد الغابه، ج ۲ ص ۲۹۹؛ بحارالانوار، ج ۱۰۳ ص۹
5- سوره مائده، آیه ۱۰۳
6- سوره ملک، آیه 15
7- وسائل الشیعه ج ۱۲ ص 44.
8- تذکرة الفقهاء ج2 ص 404
9- جواهر الکلام ج27 ص 226
10- سوره الحشر، آیه ۷
11- وسائل الشیعه، ج12 ص ۳۲۷.
12- الوسائل، ج6 ص ۱۵۹.
13- همان، ص ۳۷.
14- جواهر الکلام، ج27 ص 204
15- اصول کافی، ج1 ص 405
16- سوره حج، آیه ۲۲
17- سوره معارج، آیه ۷۰
18- سوره احقاف، آیه ۳۵
19- سوره یوسف، آیه ۴۰
20- سوره فرقان، آیه ۵۴
21- سوره روم، آیه ۲۱
22- سوره حدید، آیه ۱۶
23- سوره آل عمران، آیه ۳
24- سوره حدید، آیه ۱۲
25- سوره احزاب، آیه ۳۵
26- سوره قلم ، آیه 51
27- سوره ابراهیم، آیه 34
28- مقاله دکتر ملک افضلی در مجله (بهداشت خانواده) شماره 14 سال چهارم
29- همان، شماره ۱۲.
30 "العولمة والدوله" (جهانی شدن و دولت)، غسان منیر و اکرم احمد، ص ۱۹۹.
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: محمدعلی تسخیری، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 66-33
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}